موضوعات
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان ♥♥♥♥عکس جدیدترین و زیبا ترین عکسهای 2013♥♥♥♥ به روزترین های اینترنت 21 / 6 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : ♥♥♥♥Reza♥♥♥♥
وقتی خیلی کوچک بودم اولین خانوادهای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم. هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود، به خوبی در خاطرم مانده است. قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمی رسید، ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد می ایستادم و گوش می کردم و لذت می بردم.
بعد از مدتی کشف کردم که موجودی عجیب در این جعبه جادویی زندگی می کند که همه چیز را می داند. اسم این موجود اطلاعات لطفاً بود، و به همه سوالها پاسخ می داد. ساعت درست را می دانست و شماره تلفن هر کسی را به سرعت پیدا می کرد.
![]() ادامه مطلب ... 18 / 6 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : ♥♥♥♥Reza♥♥♥♥
يکي از دوستام تعريف مي کرد : "با اتوبوس از يه شهر ديگه داشتم ميومدم يه بچه ء 5-6 ساله رو صندلي جلويي بغل مامانش يه شکلات کاکايويي رو هي ميگرف طرف من هي ميکشيد طرف خودش. منم کرمم گرفت ايندفعه که بچه شکلاتو آورد يه گاز بزرگ زدم!بچه يکم عصباني شد ولي مامان باباش بهش يه شکلات ديگه دادن.خيلي احساس شعف ميکردم که همچين شيطنتي کردم .يکم که گذشت ديدم تو شکمم داره يه اتفاقايي ميوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشويي. خلاصه حل شد.يه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم...سومين بار ديگه مسافرا چپ چپ نيگا ميکردن.اينبار خيلي خودمو نگه داشم ديدم نه انگار نميشه رفتم راننده گفت برو بشين ببينيم توام مارو مسخره کردي..
![]() ادامه مطلب ... 18 / 6 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : ♥♥♥♥Reza♥♥♥♥
![]() ![]() |